رازداری عارف

ومولوی می گوید:

بر لبش قفل است وبر دل راز ها                             لب خموش ودل، پر از آواز ها
عارفان که جام حق نوشیده اند                                  رازها دانسته و پوشیده اند

هر که را اسرار حق آ موختند                                  مهر کردند و دهانش دوختند

 

ظلمت مادیّت

مادّى در بیداد ظلمت مادّیّت زندگى مى‏کند، و در دریاى بیکران شهوات و کثرات غوطه مى‏زند، هر آن، موجى از علائق و وابستگى‏هاى مادّى او را به طرفى پرتاب مى‏کند، هنوز از لطمات و صدمات آن موج به حال نیامده موجى سهمگین‏تر و دهشت‏انگیزتر که از علاقه به مال و ثروت و زن و فرزند سرچشمه مى‏گیرد سیلى‏هاى متوالى به صورت او نواخته و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریاى هولناک فرو مى‏برد، به طورى که ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید مى‏گردد. به هر جانب که مى‏نگرد مى‏بیند که حرمان و حسرت که از آثار و لوازم لا ینفکّ مادّه فساد پذیر است، او را تهدید و ترعیب مى‏نماید. در این میان فقط گاهگاهى یک نسیم جانبخش و روح افزایى به نام جذبه او را نوازش مى‏دهد و چنین مى‏یابد که این نسیم مهرانگیز او را به جانبى مى‏کشد، و به مقصدى سوق مى‏دهد، این نسیم متمادى نبوده گاه و بى‏گاه مى‏وزد.  

وَ انَّ لِرَبِّکُمْ فِى ایّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ ألا فَتَعَرَّضُوا لَهَا وَ لا تُعْرِضُوا عَنْهَا

بدانید و آگاه باشید که پروردگارتان را در ایّام روزگار شما نسیمهائى است، هان بکوشید که خود را در معرض آنها قرار دهید و از آنها روى نگردانید

 

 

 

معنای سیر و سلوک

سلوک، یعنى پیمودن راه، و سیر، یعنى تماشاى آثار و خصوصیّات منازل و مراحل در بین راه. زاد و توشه این سفر روحانى مجاهده و ریاضت نفسانى است.